English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2580 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
caveatemptor U اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contango U بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
buyer's option to duble U خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
duble option U خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
external good order U اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
declaratory U متضمن بیان
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
earnest U مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
femto U پیشوندی که بیان کننده یک کوادریلیوم یا یک میلیونیم یک بیلیون میباشد
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
data packet U نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
dummy U محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
dummies U محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
To sit for an examination. U درامتحان شرکت کردن
To cheat in an examination. U درامتحان تقلب کردن
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
marketing U بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
eol U پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
positive true logic U یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
to speak [things indicating something] U بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
knocked down U کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
parity U سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
To pass an examination . U درامتحان قبول شدن
To pass (fail,flunk) an exam. U درامتحان قبول ( رد )شدن
I got good marks in the exams . U نمرات خوبی درامتحان آوردم
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
caveatemptor U به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
to t. a cusomer for goods U کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
monomial U یک اصطلاحی
idiomatic U اصطلاحی
colloquial U مصطلح اصطلاحی
an idiomatic experssion U عبارت اصطلاحی
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
the thing sold U مبیع
object of sale U مبیع
tout U مشتری جلب کردن
accosting U مشتری جلب کردن
accosted U مشتری جلب کردن
touts U مشتری جلب کردن
touted U مشتری جلب کردن
accost U مشتری جلب کردن
touting U مشتری جلب کردن
accosts U مشتری جلب کردن
solecism U غلط اصطلاحی بی ترتیبی
solecisms U غلط اصطلاحی بی ترتیبی
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
particulars of sale U اوصاف مبیع
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
buyer's option to duble U مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
Mahal U محل [اصطلاحی است که به قالی ساروق درجه دو اطلاق می شود.]
seller's option to duble U از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
eurocheque U چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility U بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inferences U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inference U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
warns U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
commas U علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
comma U علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test U و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
newton raphson U اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
curve fitting U روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
back wardation U خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
go to sleep U اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
statement U بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statements U بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
set forth U بیان کردن
set out U بیان کردن
imparting U بیان کردن
says U بیان کردن
imparts U بیان کردن
say U بیان کردن
imparted U بیان کردن
impart U بیان کردن
voice U بیان کردن
tells U بیان کردن
to set forth U بیان کردن
tell U بیان کردن
telling-off U بیان کردن
frame U بیان کردن
utter U بیان کردن
embody U متضمن
embodying U متضمن
informational U متضمن
embodied U متضمن
containing U متضمن
underlying U متضمن
embodies U متضمن
client side U داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
edited U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
To weight up the pros and cons of something . U مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
study U بررسی کردن
check U بررسی کردن
perusing U بررسی کردن
peruses U بررسی کردن
perused U بررسی کردن
peruse U بررسی کردن
probe U بررسی کردن
probed U بررسی کردن
probes U بررسی کردن
indagate U بررسی کردن
checked U بررسی کردن
investigate U بررسی کردن
evaluate U بررسی کردن
inspect U بررسی کردن
dissect [analyse] U بررسی کردن
assay U بررسی کردن
analyze [American] U بررسی کردن
analyse [British] U بررسی کردن
survey U بررسی کردن
explore U بررسی کردن
examine U بررسی کردن
enquire into U بررسی کردن
determine U بررسی کردن
check U بررسی کردن
look into U بررسی کردن
scrutinize U بررسی کردن
bolt [examine] U بررسی کردن
reconcider U بررسی کردن
surveys U بررسی کردن
survey U بررسی کردن
studying U بررسی کردن
study U بررسی کردن
studies U بررسی کردن
surveyed U بررسی کردن
checks U بررسی کردن
express U بیان کردن اداکردن
quantify U چندی بیان کردن
restating U مجددا بیان کردن
restates U مجددا بیان کردن
restated U مجددا بیان کردن
word U بالغات بیان کردن
detailing U یات را بیان کردن
bubbling U بیان کردن حباب
bubble U بیان کردن حباب
riddles U تفسیریا بیان کردن
expresses U بیان کردن اداکردن
worded U بالغات بیان کردن
riddle U تفسیریا بیان کردن
expressed U بیان کردن اداکردن
detail U یات را بیان کردن
restate U مجددا بیان کردن
quantified U چندی بیان کردن
expressing U بیان کردن اداکردن
sound off <idiom> U عقاید را بیان کردن
bubbles U بیان کردن حباب
sound off U ازادانه بیان کردن
come out with <idiom> U بیان کردن ،گفتن
bubbled U بیان کردن حباب
quantifies U چندی بیان کردن
run on U بتفصیل بیان کردن
quantifying U چندی بیان کردن
embodying U متضمن بودن
interdictory U متضمن نهی
fatidic U متضمن پیشگویی
punitory U متضمن مجازات
embody U متضمن بودن
presupposing U متضمن بودن
embodies U متضمن بودن
expositorv U متضمن تفسیر
retaliator U متضمن تلافی
pergnant U حاصلخیز متضمن
prophetical U متضمن پیشگویی
invitatory U متضمن دعوت
embodied U متضمن بودن
presupposes U متضمن بودن
purposive U متضمن مقصود
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
2مهرآسا
1Arousing
1pedal pamping
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com